۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

آهن سرد

این چند روزه مدام این ضرب المثل در ذهنم بازی می کند، آهن سرد کوبیدن
فکر می کنم چند درصد کارهایی که می کنم این گونه است.نیم ساعت بعد از شستن ظرفها بازهم یکی دو لیوان داخل سینک جا خوش کرده، یک ساعت بعد از پاک کردن میزهای شیشه ای ، چند تا لک روی آنها دیده می شود ، کمد لباسها هفته دیگر باز هم پر از لباس تا نشده است . دیگه چی بگویم از گردو خاک و ....
چیزهای دیگر هم همین طورند. چقدر از درسهایی که خواندم را استفاده کردم، درسهایی که دادم به درد چند نفر خورد. فکر می کنم در دور بی پایانی از کارهای بیهوده می چرخیم. حکایت من و کارهای پروژه ام که دیگر هیچ پتک بر سر کوبیدن است!!!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بابا چه مي گويد؟؟؟؟؟؟؟؟