۱۳۸۷ شهریور ۱۷, یکشنبه

از هر دری گویم سخن 1

اول از همه به شیوه ای کاملاً تکراری، فرا رسیدن ماه ضیافت الهی مبارک

دروغ گفتم، به شیوه ای خیلی صمیمانه می گویم: ماه رمضون ، خیلی دوستت دارم برام همیشه یک عالمه خاطره خوب می آری، از اومدنت خیلی خوشحالم ، نمی دونم چرا امسال عطر اومدنت مثل همیشه نبود، اما حالا که اومدی دوباره یک رود آرام و زلال توی زندگیم ، توی خودم، جاری شد. ازت ممنونم.
***
هفته نامه شهروند امروز را دو سه ماهی است مرتب می خوانم. چند تا اعتراض هم به آقای قوچانی دارم (به شیوه کاملاً ناجوانمردانه اول اعتراضهایم را می گویم)

1. چرا اینقدر فونت ریزی دارد با خطوط به هم فشرده، حالا آدمهایی مثل من که چشمهاشون بازی در آورده ویا افراد مسن چه گناهی کردند.
2. اعتراف می کنم کم آوردم، من سرعت خواندن بالائی دارم.، ولی هر کار می کنم توی یک هفته مطالبش تمام نمی شود در حال حاضر من سه مجله روی میزم دارم که هنوز بخشهای نخوانده داردو مثل یک مشق شب انجام نداده، حرصم را در می آورد.
****
درهمین مجله پرونده ای بود برای فیلم شیرین آقای کیا رستمی که البته من ندیدمش، اما اون فیلم سه دقیقه ای از واکنش بازیگرها به فیلم رومئو و ژولیت را دیده ام، به نظرم خیلی جالب بود مخصوصاً چهره نیکو خردمند کاملاً توی ذهنم مونده اما100 دقیقه تماشای همچین فیلمی به نظرم چیز عجیب غریبی است.
خدا صبر دهد!

هیچ نظری موجود نیست: