۱۳۸۷ آبان ۱۴, سه‌شنبه

مقدمه

در تعطیلات عید فطر نمایشنامه ای از شبکه 4 پخش شد به نام" خرده جنایت های زّناشوهری" برای من که در یک دوره دو سه ساله حدود ده سال قبل یک نمایشنامه خوان حرفه ای بودم این نمایشنامه آشنا نبود اما نام نویسنده که توی پس ذهنم آشنا می نمود و حضور بازیگر محبوبم نیکی کریمی باعث شد که به اطرافیانم بگویم ساعت پخش آن بهم خبر دهند( تلویزیون ما اکثر مواقع خاموش است) نمایش را دیدم اما جالب نبود حضور فروتن و مخصوصاً کریمی راضی کننده نبود اما نمایشنامه عالی بود آن شب خسته بودم و خوابم برد و شنبه کاری را کنسل کردم و دوان دوان خانه آمدم تا درست و حسابی آن را ببینم نظرم همان بود دو سه روز بعد کتاب کوچکی خریدم وخواندم این نمایشنامه کوچک به نظرم عالی بود عالی و خواندن چند باره آن برای هر زن و شوهری به نظر من که واجب است.

این نمایشنامه، نزدیک شدن به سومین سالگرد ازدواجم* و گذر از سالهای عسل و زهر هر زندگی مشترکی ( که برای من خوشبختانه خیلی هم زهر نداشت)و مهمتراز همه این موضوع که درآستانه فصلی جدید در زندگیم دائم گذشته را مرور می کنم تا نقاط مثبت ومنفی زندگیم را بهتر بشناسم باعث شد که بخواهم مطالب جدیدی در مورد زندگی خانوادگی شروع کنم.
نمی دانم این وبلاگ خواننده دارد یا خیر. ( ازآمار وبلاگ تا به حال استفاده نکردم) اما تا بحال خیلی برایم نظر نگذاشته اند. این موضوع داشت کمی آزارم می داد و نمی نوشتم اما با خودم فکر کردم که من اینجا نوشتن را شروع کردم و هیچ وقت خاطره نویس خوبی نبودم بیشتر هدفم نوشتن افکارم بود چه این افکار خواننده داشته باشد و یا نه. درهر صورت چه خوشتان بیاید چه نه .من همین گونه می نویسم .
خوب چه کنم من یک نارسیس هستم دیگر!!

توضیح:

( *: ماه دیگر سه سال می شود که با همسرم ازدواج کرده ام و کمی بیش از دو سال است که زیر یک سقف زندگی می کنم، روزی که با خودم گفتم این زندگی من است مال خود خودم وتمام تلاشم را برای آن باید بکنم روز عقدم بود پس من به تمام معنا سالگرد عقدم را شروع زندگی مشترکمان می دانم چون معتقدم ازدواج نه امضا کردن یک کاغذ است ونه هم خانه بودن بلکه تعهدی است که در قلب و روحمان به خودمان و همسرمان می دهیم که برای بعضی ها حتی قبل از ازدواج رسمی هم رخ می دهد و برای بعضی ها بعد از آن )

هیچ نظری موجود نیست: