۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه

نمی نویسم ولی هستم

اگر نمی نویسم به خاطر تنها یک چیز نیست . وقت ندارم اما درروزهای شلوغتر از این نوشته ام می دانم که اگر بنویسم بیشتر غر می زنم پس به همگی رحم می کنم و نمی نویسم.
غر اول:آلرژی به سراغم آمده ده سال بود که این قدر شدید نبود .در ابعاد کسی که خروسک گرفته سرفه می کنم. غرهای بعدی بیشتر به همین خاطرند.
غر دوم: یک ماهی بود که لااقل روزی 75 دقیقه راه می رفتم و سه کیلو کم کرده بودم حالا تا نهایت امکان از خانه بیرون نمیروم و تقریباً روزی یک لیتر شیر می خورم ترازو به زودی پرده از راز بزرگی بر می دارد.
غر سوم:خوردن یک قرص زدتین یعنی احساس لرزش در بدن وبعد هم خواب. خودتان درک می کنید که خوردن روزی دو تا چه می کند؟
غر چهارم: نباید زیاد حرف بزنم ولی من یک معلم هستم.........
بقیه را می توانید تصور کنید......................

هیچ نظری موجود نیست: