۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

سبز سبزم

این که عمو خسرو با آن صدای جادوئی اش همیشه محبوبترین بازیگر من بوده نقشی در سبز شدن من ندارد اما این روزها عجیب به خانه سبز و روح سبزش فکر می کنم و اینبار دلم می خواهد خانه بزرگ همه ما سبز شود و سبز بماند

تهران این روزها را دوست دارم عجیب مرا به یاد بازی ایران - استرالیا می اندازد هر چند در آستانه هفده امین هفته بارداری خیلی ریسک نمی کنم و حضور محدودی در خیابانها دارم و حتی نوار سبز متصل به کیفم را باز کردم تا مبادا به جای آبی که امروز به صورتم پاشیدند اتفاق دیگری برایم رخ ندهد اما باز هم این شور را دوست دارم خندیدن آدمها با هم دیدن مخالفین شاد در کنار هم به من می گوید که باور کنم ما بزرگتر شده ایم و رشد یافته تر و دلم می خواهد تا روز آخر ببینم باند سبز و سه رنگ را بر دستهایی که در کنار هم راه را برای عبور ماشینها باز می کنند.

هیچ نظری موجود نیست: