۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

برای تو

عزیز دلم این پست را فقط برای تو می نویسم، برای اینکه ببخشیم می دام که چند روز است که بهت سخت می گذرد می دانم که آرامش نداری می دانم که الان مهمترین وظیفه من اینست که مأمن امنی برای تو باشم . می دانی که تا چند روز پیش این کار را کرده ام خیلی از چیزهایی که ناراحتم می کرد را کنار گذاشتم حتی اگر به ضررم بود اما حالا چند روز است که خوب نمی خوابم دائم پای کامپیوترم پیاده روی نمی کنم چیزهای شیرین را که برای خودم و تو خطرناک است می خورم . عزیز دلم باور کن که بیشتر این همه داغون شدن من به خاطر توست من دوست دارم بیش از هر چیزی به تو عشق به ایران را بیاموزم دوست دارم تو به خودت و پیشینه ات افتخار کنی دوست دارم از کوروش و داریوش تا مصدق و جهان آرا همه را بشناسی و به آنها افتخار کنی و دوست ندارم در فضایی پا به این دنیا بگذاری که ایرانش ایران نیست . ببخش عزیزم که به جای آهنگهای آرام صدای بوق می شنوی به جای آنکه برایت قصه بخوانم یا هر از گاهی شعری را برایت بخوانم دائم از خشنوتها بخوانم . ببخش عزیز دل مادر

هیچ نظری موجود نیست: